یادته؟

سرمشق های آب بابا یادمان رفت

رسم نوشتن با قلم ها یادمان رفت

گل کردن لبخندهای همکلاسی

دریک نگاه ساده حتی یادمان رفت

ترس ازمعلم حل تمرین پای تخته

آن زنگهای بی کلک را یادمان رفت


راه فرار از مشق های توی خانه

ای وای ننوشتیم آقا را یادمان رفت

آنروزها را آنقدَر شوخی گرفتیم

جدّیت تصمیم کبری یادمان رفت

شعر خدای مهربان را حفظ کردیم


یادش بخیر امّا خدا را یادمان رفت

در گوشمان خواندند رسم آدمیّت

آن حرفها را زود امّا یادمان رفت

فردا چکاره میشوی موضوع انشا

ساده نوشتیم آنقدر تا یادمان رفت


دیروز تکلیف آب بابا بود و خط خورد

تکلیف فردا نان و بابا یادمان رفت

حسین جعفر زاده